نقد و بررسی کتاب با قلبت بنواز
کتاب با قلبت بنواز
وقتی برای اولین بار این داستان را نوشتم، امیدوار بودم داستانم همنوا با کسانی شود که به دنبال سرزندگی و شادی هستند، نه کمال طلبی.
اما وقتی پدرم دو بار رنج سكتهی مغزی را تحمل کرد، داستان معنای دیگری گرفت. با دیدن رنج او نیاز داشتم یک بار دیگربرق شادی را در چشمانش ببینم.
هیچ کلامی در میان نبود، فقط احساسی بود شبيه موسیقی»
بازدیدها: 1
امتیاز و دیدگاه کاربران کتاب با قلبت بنواز