نقد و بررسی کتاب پسرها بر ضد دخترها
کتاب پسرها بر ضد دخترها
قای هاتفورد از در پشتی وارد شد و کلیدش را روی میز آشپزخانه گذاشت. پشت سرش خانم هاتفورد وارد شد و در را بست. مادر گفت: شب خوبی بود. قرار شد انجمن خانه و مدرسه روز شنبه یک فروش خیریه راه بندازد.
خانوادهها خوراکی بپزن و بفروشن و فوایدش صرف خرید لباس تیم سافت بال مدرسه بشه. فکر کنم شما پسرها هم توی تیم اسم مینویسین، نه؟ هیچ کدام جوابی ندادند. آقای هاتفورد نگاهی به آنها کرد و گفت: ای بابا، امشب خیلی ساکتیم! شما بچهها مشکلی که با هم نداشتین؟
بازدیدها: 1
امتیاز و دیدگاه کاربران کتاب پسرها بر ضد دخترها