نقد و بررسی کتاب انجمن سری بندیکت 3 (دردسرهای زندانیان)
کتاب انجمن سری بندیکت 3 (دردسرهای زندانیان)
بخسی از متن کتاب را با هم می خوانیم:
آقای بندیکت به بینی خود ضربه می زد. «ناپدید شدن ناگهانی بعضی از خاطره ها به صورت انتخابی، به اندازه ی از دست دادن همه ی خاطره ها آزاردهنده نیست. میلیگان می تونه در این مورد گواهی بده، ولی به هر حال ناراحت کننده ست.
به همین ترتیب، برگشت ناگهانی خاطره ها هم معمولا تاثیر مشابهی داره. پس اگه کنستانس بعد از جلسه ها، کاملا شبیه خودش نبود، نباید تعجب کنیم. کنستانس… اگه نتونستی اون جوری که می خوای، به وضوح فکر کنی، نباید نگران بشی. این اثرات به ندرت بیشتر از یک یا دو روز طول می کشه و بعضی وقت ها خیلی محسوس نیست.»
کنستانس با لکنت پرسید: «این…» او صدایش را صاف کرد و صاف تر نشست و دوباره سعی کرد: «این دفعه هم… می دونین… شبیه دفعه ی پیشه؟»
آقای بندیکت با لحنی آرامش بخش جواب داد: «نه دقیقا مثل اون. درسته که تو صدای زمزمه گر رو توی ذهنت می شنوی، ولی اون صدا شبیه صدای من به نظر نمی رسه. زمزمه گر برای افراد مختلف، متفاوته و به برداشت ذهنی هرکسی بستگی داره.
از این گذشته، زمزمه گر هر سوالی رو که من بهش بگم، از تو می پرسه. همون طور که می دونی، این دستگاه خاطره هایی رو شناسایی می کنه که اجرا کننده وجود اون ها رو باور داره… و در حال حاضر، من اجرا کننده م، عزیزم! زمزمه گر تحت کنترل برادرم این خاطره ها رو مدفون می کنه، ولی با کنترل من، فقط خاطره های پنهان رو برمی گردونه. این یه مرحله ی ساده ست؛ واقعا می گم! مثل روشن کردن لامپ توی اتاق تاریک.»
بازدیدها: 2
امتیاز و دیدگاه کاربران کتاب انجمن سری بندیکت 3 (دردسرهای زندانیان)