نقد و بررسی کتاب نیروی حال
کتاب نیروی حال
خویش را با ذهن یکی دانستن موجب فکر کردن غیرارادی می شود. ناتوانی در متوقف کردن افکار، بیماری وحشتناکی ست که از آن آگاه نیستیم و چون تقریبا همه از آن رنج می برند، روندی طبیعی تلقی می شود.
این سر و صدای بی وقفه، مانع دستیابی به حیطه سکون درون که از «بودن» جدانشدنی ست، می شود. به همین ترتیب این سر و صدا، آن خود کاذبی را می آفریند که ساخته ذهن است و سایه ای از ترس و رنج به همراه دارد.
دکارت فیلسوف با ادعای معروف خود: «من فکر می کنم، پس هستم!» معتقد بود که بنیادی ترین حقیقت را بیان کرده است.
در واقع او با برابر دانستن فکر کردن با «بودن» و یکی دانستن هویت خویش با فکر، اساسی ترین اشتباه را بیان کرده است. متفکر بی اراده که تقریبا شامل همه انسانها می شود، در حالتی از جدایی آشکار به سر می برد؛ در جهان پیچیده جنون آمیزی از مشکلات و درگیری های مداوم، جهانی که بازتاب پاره پاره شدن فزاینده ذهن است. روشن بینی، حالتی از یکپارچگی، «یکی بودن» و بنا بر این در آرامش به سر بردن است. یکی بودن با همه تجلیات هستی، با جهان و همین طور با ژرف ترین بخش وجود و با هستی آشکار نشده: یکی بودن با «بودن»!
بازدیدها: 0
امتیاز و دیدگاه کاربران کتاب نیروی حال