توضیحات
کتاب خاما اثر یوسف علیخانی نشر آموت
رمان میوهی خارجی، با پیگیرکتاب خاما از یوسف علیخانی حکایت آشنایی است که به زبان تازهای از درد سخن میگویید.
عاشقانهای غمگین اما نه از جنس ماتم.
عاشقانهای رویایی اما نه آنقدر دور از ذهن.
عاشقانهای آرام اما نه آنقدر یکنواخت.
رمان خاما عاشقانهای است که از دل جنگ و خون بیرون کشیده شده است که شاید کمتر شینده و خوانده باشیم.
خاما روایتی از کردهایی را تعریف میکند که رضاخان آنها را به ارسباران تبیعد میکند.
جرم آنها مبارزه علیه ترکهای کشور ترکیه در حاشیه کوههای آرارات بود.
اکنون آنها در این تبعیدگاه چیزی جز خودشان ندارند.
با وجود همه این ملالها و دردهای حک شده بروی ذهن و قلبشان، باز هم عاشق میشوند و دل میبازند.
در این میان خلیل جوانی است که باب و دایهای جسور و شریف دارد و خامایی که معشوقه است.
عشق خلیل و خاما در این تبعیدگاه شنیدنی است.ی ماجرای زندگی لوتی سوییفت و سلیا هولدن در محلهای کوچک در دههی ۱۹۵۰ آغاز میشود.
لوتی به همراه خانوادهی سلیا زندگی میکند و با او مثل خواهر سلیا رفتار میشود، اگرچه مردم محله، چنین رفتاری با او ندارند و او را چیزی که واقعاً هست، در نظر میگیرند.
زندگی این دو دختر به طور کامل به هم گره خورده است و آنها همهی کارهای خود را با هم انجام میدهند؛ تا اینکه سلیا خانه را به مقصد لندن ترک گفته و مرد آرزوهایش را ملاقات میکند.
با برگشت سلیا به خانه، حضور نامزدش، گای، تمام خاطرات و روابط دوست داشتنی لوتی را تهدید میکند.
سپس داستان به ۵۰ سال بعد و زندگی شخصیتی به نام دیزی پرش میکند.
زندگی این زن به شکلی مطلوب در حال سپری شدن است تا این که شریک زندگیاش تصمیم میگیرد آنها را ترک کند، چرا که از عهدهی زندگی با وجود یک بچه برنخواهد آمد.
پس از این اتفاق، دیزی تلاش میکند تا زندگی خود را جمع و جور کند و در همان محلهی کوچک لوتی و سلیا، مشغول کار در سرای آرت دکو میشود. این اتفاق باعث گره خوردن زندگی این شخصیتها
شده و خیلی زود، گذشته و حال درهم میآمیزند.
نظرات کاربران