توضیحات
معرفی کتاب مادرم اثر آلبر کوئن نشر ماهی
مسیر تسلی کجاست؟ باید از کدام راه رفت برای رسیدن به جایی که اندکی از اندوه فقدان او کم شود؟ با هجومها چه باید کنیم؟ هجوم خاطرهها، هجوم میل سیریناپذیر به حضورش، دستان شکیبایش، تماشای بودنش، شنیدن کلمهها و نفسهایش، بوی جاودانهاش که میتواند در هر مکان و زمانی، میخکوبمان کند؛ حتی اگر سالها پساز سالها از درگذشتنش گذشته باشد، بازهم میدانیم «یکی هست که دیگر نیست»، نه اینکه به قول «رویا»: «مادر که میمیرد، دیگر نمیمیرد»؟ چرا اینگونه است و مرگ مادر، اثبات ناممکنی مرگ اوست؟ آلبر کوئن، دوازده سال پساز مرگ مادرش، چنان سرشار از یادآوری و خاطره، رسالهای داستانی غوطهور میان شرح زندگی و داستان نوشت که جز «کتاب مادرم» نمیشد نام دیگری بر آن گذاشت.
نظرات کاربران