توضیحات
کتاب مارکسیسم جامعه شناسانه اثر مایکل بوراووی نشر نی
جامعهشناسی در برهههای مختلف حیات قریب به دویستسالهاش، در عموم لحظههایی که از سر گذرانده، رویکردی چندگانه نسبت به مارکسیسم داشته است؛ گاهی همسو و گاهی در ضدّیت کامل و حتی نفیکننده. نظرگاه وبری و دورکیمی در اتمسفر سوسیالیستی غالب قرن نوزدهم اروپا، نمیتوانست از مبانی مارکسیستی بهدور باشد، ولی جامعهشناسی در دهههای ابتدایی قن بیستم و با وقوع انقلاب اکتبر 1917 و بهخاصه پس از جنگ دوم جهانی، به جمع بلوک غرب پیوست و بهطور رسمی دشمن درجه یک مارکسیسم شد! جامعهشناسی ساختارگرا نتوانست بیشازاین با نام جامعه، برابر جامعه بایستد و باز بهسوی مارکسیسم بازگشت و سعی کرد بهجای یار و یاور قدرت، به خود جامعه و مردم فکر کند و برای حیات آنها به حیاتش ادامه دهد. این رابطه، همگرایی و همزیستی مدام میان جامعهشناسی و مارکسیسم در طول حیاتش، موجب شده که کتاب «مارکسیسم جامعهشناسانه» اهمیتی دوچندان پیدا کند. «مایکل بوراوی» در این کتاب کوچک و مهم، با شرح رابطهی مارکسیم و جامعهشناسی آغاز کرده و طی هفت فصل نشان میدهد چهگونه مارکسیسم از همهی آن فرصتها و پیشفرضهای انتقادی درون جامعهشناسی نهایت استفاده را برده و درست زمانی که عموم مجامع غربی فکر میکردند جامعهشناسی، قبر مارکسیسم را حفر کرده و به خاکش سپرده، مارکسیسم جامعهشناسانه سربرآورده است. این کتاب در ادامهی همین مسیر، به مدد آرای کارل پولانی و آنتونیو گرامشی، قصد دارد مارکسیسم جامعهشناسانه دیگری را از نو بنا نهاده و توضیح دهد.
نظرات کاربران
ارسال نظرات