توضیحات
بادیگارد نخبه رواقی، متکبر و متکبر، ریس لارسن، دو قانون دارد: از مشتریان خود به هر قیمتی محافظت کند و از نظر احساسی درگیر نشوید. همیشه.
او هرگز یک بار وسوسه نشده که این قوانین را بشکند. . . تا او
بریجت فون اشبرگ. شاهزاده خانمی با رگه ای سرسخت که با خودش همخوانی دارد و آتشی پنهان که قوانینش را به خاکستر تبدیل می کند. او چیزی نیست که او انتظارش را داشت و هر چیزی که هرگز نمی دانست به آن نیاز دارد.
روز به روز، اینچ به اینچ، او دفاع او را می شکند تا زمانی که او با حقیقتی روبرو می شود که دیگر نمی تواند انکار کند: او قسم خورد که از او محافظت کند، اما تمام چیزی که می خواهد این است که او را خراب کند. ببرش
چون مال اوست شاهزاده خانمش میوه ممنوعه او هر فانتزی فاسدش.
***
پرنسس بریجت سلطنتی، با اراده قوی و مقید به زنجیر وظیفه، رویای آزادی زندگی و عشق ورزیدن را در سر می پروراند.
اما وقتی برادرش از سلطنت کنارهگیری میکند، ناگهان با چشمانداز ازدواجی بیعشق و از نظر سیاسی مصلحتآمیز و تاج و تختی مواجه میشود که هرگز نمیخواست.
و همانطور که او در مورد پیچیدگی ها – و خیانت ها – نقش جدید خود می گذرد، باید تمایل خود را برای مردی که نمی تواند داشته باشد پنهان کند.
محافظ او محافظ او ویرانی نهایی او
غیرمنتظره و ممنوع، عشق آنها عشقی است که می تواند پادشاهی را نابود کند. . . و هر دو را به هلاکت برسانیم.
نظرات کاربران
ارسال نظرات