توضیحات
کتاب همیشه شوهر اثر فئودور داستایوسکی
همیشه شوهر ٬ داستانی ست (به طور غیر مستقیم) پیرو ِ مردی که؛ همیشه شوهر؛ است! و به نظر نمیآید شخصیت اصلی ِ داستان باشد. به جای او ٬شخص ِ اصلی مردی ست به نام ولچانینف ٬مجرد ٬ ثروتمند کمی عیاش و البته مبادی ِ ادب در بیشتر مواقع ٬ که این روزهای کتابی٬ اوضاعش ـــ همچون خود ِ داستایوسکی وقتی که این کتاب را مینوشته ـــ بسیار آشفته و درهم است! وقتی همه چیز از درون و بیرون بهم گره خورده و گیجی بسیاری به بار آورده و شخص را دچار مرض مالیخولیا کرده! او این روزها به طرز غریبی خاطراتی از گذشته به یاد میآورد که به طور شگفت موجب شرمش میشود و از خود بیزاری. در همین اثنی یکی از رفقایش پس از نُه سال با وضعی آشفته به دیدنش میآید و ماجراهای تازهای آغاز میشود..
سبک داستایوسکی، نه سلیس است نه روان و نه زیبا. اما قوی است و محکم و رسا و کاماً مختص به خود اوست. قیودی که در زبان روسی زیاد استعمال میشود در این اثر مخصوصاً زیادتر هستند. این عیوب مخصوصاً در اولین فصل خودنمایی میکنند. مانند چند اثر از کارهای اولیهاش، ابتدای آن دشوار و ست است. هر شخصیت، و مخصوصاً پاول پاولوویچ تروسوتسکی با طرز سخن مخصوص به خودش حرف میزند، تعبیرات مخصوص به کار میبرد. لحن کلام و سیاق جملهها مختص بین سالهای ۱۸۶۰-۱۸۸۰ میباشد. لحنی که مخصوصاً در برخی محافل نیمه اشرافی، کارمندان عالی ادارات و ملاکان ولایتی آن زمان به کار میرفته است.
نظرات کاربران