توضیحات
معرفی کتاب دیوان غزلیات خواجوی کرمانی اثر محمودبن علی خواجوی کرمانی نشر چشمه
داستان «دری وری» اثر ابراهیم رها (علی میرمیرانی)، طنزنویس موفق ایرانی، درباره پیرمرد ۹۴ ساله ای به اسم آقای معیری است که به دو چیزخیلی علاقه دارد، پیاده روی و دکترمصدق.
معیری از آن آدم هایی است که شناسنامه برادر مرده اش را صاحب شده است و پس از سال ها زندگی در سلامت کامل، وقتی بیمار و بستری میشود این مسئله باعث ایجاد دردسرهایی در بیمارستان برایش می شود که بعد از مرگش هم گریبان فرزندانش را می گیرد:
«کشمکش ادامه یافت و تا خانواده بیایند ثابت کنند که صابر معیری همان اسفندیار معیری است که در دفترچه قید شده، پیرمرد جان به جان آفرین تسلیم کرد و از دار دنیا خلاصی یافت. معیری تا پیش از مرگ معتقد بود (پس از مرگ را نمی دانیم) که تاریخ را در این گوشه از دنیا کلا روی دور تکرار تنظیم کرده اند و یکی هی دارد دکمهٔ ریپیت را می زند. حالا گاهی اسلوموشن گاهی فست موشن؛ اما اصل ماجرا هی دارد تکرار می شود. با وجود این چرخهٔ بیمارستان رفتن و برگشتن برای او تکرار نشد. گاهی اما مرگ پایان ماجرا نیست. در واقع دردسر یا نازل نمی شود یا اگر نازل شد دیگر بند نمی آید و حداکثر باید دنبال شأن نزولش گشت، بر همین مدار این تازه اول ماجرا بود.»
نظرات کاربران